سپیدار خبر
 

استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی رشت:

استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد رشت با بیان اینکه دست دادن ظریف و اوباما در حدی نیست که به مرحله استیضاح وزیر امور خارجه برسد، گفت: هدف آمریکا ایجاد شکاف سیاسی داخلی است

به گزارش سپیدار خبر، حسین شریفی در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی کاسپین از رشت با اشاره به سفر هیأت ایرانی به نیویورک، اظهار کرد: سران کشور ها برای پیشبرد اهداف دیپلماسی خود از مجمع سالانه سازمان ملل استقبال می کنند و سعی می کنند با توجه به پتانسیل این مجمع نهایت استفاده را ببرند.

وی با بیان اینکه ایران هم از این قائده مستثناء نیست و دولت های قبل هم از این فرصت ها استفاده می کردند و در دولت فعلی هم اتفاق افتاده است، گفت: با توجه به مذاکرات هسته ای و طرف آمریکایی با توجه به نیاز های شدیدی که برای تخصیص و کاهش فشارهای منطقه ای طبیعتا نیاز دارد به صورت های مختلف به ایران متوسل شود و ارسال نامه و سخنرانی ها از مواردی است که از این فرصت ها استفاده می کنند.

استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد رشت با اشاره به توجه رسانه ها به دست دادن ظریف و اوباما در این سفر، گفت: در اینجا بیشتر بعد روانی رسانه ای و تبلیغاتی آن مطرح است و این اتفاق بیشتر از طرف مقابل بوده تا اینکه توسط طرف ایرانی دنبال شود.

شریفی با تاکید براینکه آنها نیازدارند بگویند ما داریم گفتگو می کنیم و برنامه هایی داریم که در آستانه علنی شدن است، بیان کرد: بهره برداری های رسانه ای و تبلیغاتی دارند و در مورد دست دادن ظریف و اوباما طبق برخی ادعاها اتفاقی بودن این موضوع مطرح است.

استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد رشت با بیان اینکه ترافیک و تردد گفتگو ها و مذاکرات و دید و بازدید ها در اجلاس سازمان ملل طبیعی است، بیان کرد: این اتفاق را می توان در این قالب قرار داد.

وی اظهار کرد: شاید مسئولان آمریکایی با این کار بخواهند شکاف سیاسی داخلی بین جریان های سیاسی را پر رنگ کنند و با این نمایش های سیاسی و رسانه ای می خواهند تنش و درگیری ها ی سیاسی درونی برای ایران تبدیل کنند.

شریفی در واکنش به این سئوال که به نظر شما ظریف برای پاسخگویی به رفتار نامتعارفش با اوباما و عملکردش در قبال فاجعه منا باید به مجلس فراخوانده شود، اظهار کرد: این اتفاق در حدی نیست که به مرحله استیضاح وزیر امور خارجه برسد و در عالم سیاست به ویژه در عرصه دیپلماسی سابقه دارد.

وی افزود: اینکه این مسئله به مجلس شورای اسلامی کشیده و بحث استیضاح آن مطرح شود درست نیست.

استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد رشت در پایان با بیان اینکه چیزی اتفاق نیفتاده و اتفاق دقیقه ای بوده است، خاطرنشان کرد: این ماجرا تنها روند مناظره های بین جریان ها و گروه های سیاسی داخلی را پر رنگ می کند و مسئله متنی نیست بلکه حاشیه ای است و باید در همان حاشیه باقی بماند.


/انتهای خبر

 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 مهر 1394برچسب:هدف آمریکا ایجاد شکاف سیاسی داخلی است,استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی رشت,رشت,ایران,ظریف,اوباما, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

 

 
 
 
 
 
 
 
 
سیاست اعلامی اوباما در کاخ سفید؛
رئیس‌جمهور آمریکا با بیان اینکه «بارها در اظهاراتم گفته‌ام که ترجیح می‌دهم به توافقی نرسیم تا این‌که یک توافق "بد" داشته باشیم»، می‌گوید: «اگر توافق هسته‌ای با ایران امضا شود تازه آن زمان است که وارد مرحله بعدی یعنی مذاکره با کنگره درباره تحریم‌ها خواهیم شد.»

گروه بین‌الملل سپیدار خبر - از مشرق انتشار اخبار ضد و نقیض، متعدد، و غیرشفاف در خصوص پرونده هسته‌ای ایران تا حدودی باعث شده است تا حساسیت‌ها نسبت به اظهارنظر مقامات تعیین‌کننده در مذاکرات هسته‌ای بیشتر شود. 

یکی از اظهارنظرهایی که شاید کم‌اهمیت نباشد و در رسانه‌های کشور به آن پرداخته نشد و یا ساده از کنار گذشته شد، پاسخ‌های باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا به سؤالات مطرح‌شده در کنفرانس مطبوعاتی خود در کاخ سفید بود. بخش کلیدی صحبت‌های اوباما درباره ایران مربوط می‌شود به این نکته که بعد از این‌که با ایران به توافق صددرصدی رسیدیم، درباره تحریم‌ها با کنگره وارد مذاکره می‌شویم.

کنفرانس مطبوعاتی اوباما درباره ایران

اوباما در تاریخ 5 نوامبر و طی کنفرانس مطبوعاتی در اتاق شرقی کاخ سفید به سؤالاتی درباره مذاکرات هسته‌ای با ایران، نتیجه احتمالی مذاکرات و محدوده اختیارات خود پاسخ داده است.

 

اولین سؤال درباره مذاکرات هسته‌ای 5+1 با ایران، این بود که با توجه به نزدیک شدن مهلت نهایی برای رسیدن به توافق با ایران یعنی 24 نوامبر (3 آذر)، دیدگاه کنونی اوباما راجع به مذاکرات و پیش‌بینی او درباره نتیجه مذاکرات چیست و همچنین آیا محدوده اختیارات رئیس‌جمهور در مقابل کنگره آن‌قدر هست که دولت بتواند به طور یک‌جانبه و مستقل از کنگره با ایران توافق هسته‌ای امضا کند یا خیر؟

 

اوباما که به تازگی خبر نگارش نامه وی خطاب به رهبر معظم انقلاب از طریق رسانه‌های آمریکایی فاش شده است، در پاسخ به این سؤال می‌گوید: "به دلیل وضع تحریم‌های بی‌سابقه علیه ایران، اقتصاد این کشور به معنای واقعی کلمه فلج شد. همین موضوع هم ایران را دور میز مذاکره کشاند و برای نخستین بار آن‌ها به صورت جدی به ما تضمین‌هایی مبنی بر عدم ساخت سلاح هسته‌ای دادند. همچنین به تعهدات موقتی که درپی مذاکرات پیشین مطرح شد، عمل کردند. از‌این‌رو توانسته‌ایم در برنامه هسته‌ای‌شان وقفه ایجاد کنیم و در برخی موارد توانستیم ذخیره مواد غنی‌شده‌شان را نیز کاهش دهیم."

 

وی پس از این مقدمه‌چینی به موضوع سؤال برمی‌گردد و توضیح می‌دهد: "سرجمع، مذاکرات و بحث‌ها را مفید و سازنده می‌دانم. جامعه بین‌الملل سر این موضوع متحد و یکپارچه عمل کرده است. البته، بین طرف‌های متحد ما شکاف‌های زیادی بوده است. از‌ طرفی باید خاطرنشان کنم که کشورهایی نظیر روسیه که با ما اختلاف‌نظر دارند نیز سر این موضوع با ما هماهنگ عمل کرده و در مسیر چاره‌جویی برای ساقط کردن برنامه تولید سلاح هسته‌ای ایران با ما همکاری کردند. برنامه هسته‌ای ایران می‌توانست نه‌تنها دوستانی نظیر اسرائیل را تهدید کند، بلکه در درازمدت ممکن بود به‌طور بالقوه برای آمریکا خط‌ و نشان بکشد."

کنفرانس مطبوعاتی اوباما درباره ایران

 

رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه، همه چیز را به هفته‌های آتی واگذار و تصریح می‌کند: "این‌که آیا می‌توانیم به واقع پیمان و توافقی با ایران امضا کنیم را باید به سه، چهار هفته آینده سپرد. ما چارچوبی پیشنهادی طرح کرده‌ایم که آن‌ها به موجب آن می‌توانند نیازهای صلح‌آمیز هسته‌ای خود را برآورند. درصورتی‌که آن‌چه رهبرشان می‌گوید که ما به دنبال تولید جنگ‌افزار هسته‌ای نیستم، صحت داشته باشد، باید اطمینان داشته باشند که مسیر، باز است و طی یک روند قدم‌به‌قدم می‌توانند از زیر بار تحریم‌ها خارج شوند و به‌عنوان عضوی کامل و به‌تمام‌معنی دوباره در جامعه بین‌الملل حضور یابند."

 

اوباما که تلاش می‌کند همه مسؤولیت مذاکرات و در صورت شکست آن‌ها، تقصیر را به گردن تیم ایرانی بیندازد، خاطرنشان می‌کند: "بااین‌حال، باید دانست که آن‌ها خط مشی خاص خود را دارند و بین ایران و آمریکا یک‌جور "عدم اعتماد ریشه‌دار" به‌وجود آمده است. بخش قابل‌توجهی از نخبگان و خواص سیاسی ایران با سیاست ضدآمریکایی بزرگ می‌شوند و خیلی راحت آمریکا را مقصر بسیاری از مشکلات و مسائل موجود می‌دانند. از‌این‌رو، این‌که آیا مقامات ایران به صلاح کشورشان، منطقه و جهان رفتار می‌کنند یا نه، هنوز محل سؤال است. در چند هفته آینده موضوع روشن‌تر خواهد شد."

 

از آن‌جا که باراک اوباما به آخرین بخش سؤال قبل که تعیین‌کننده‌ترین بخش سؤال هم بود پاسخی نمی‌دهد، بار دیگر این سؤال مطرح می‌شود که "آیا شما این اختیار را دارید که به منظور رسیدن به یک توافق، یک‌سویه تحریم‌های ضدایرانی را بردارید؟"

 

پاسخ اوباما باز هم به جای دادن پاسخ صریح "بله" یا "خیر"، ارائه توضیحات جانبی در این‌باره است: "جنس تحریم‌ها با هم فرق می‌کند. از یک‌طرف، تحریم‌های چندجانبه داریم، و از سویی تحریم‌های سازمان ملل. به‌علاوه دولت ما نیز تحریم‌هایی را یک‌جانبه وضع کرده است. از‌این‌رو گمان می‌کنم در هر حوزه، قضیه فرق می‌کند."

 

اوباما همچنان پاسخی به این سؤال کلیدی نمی‌دهد و اظهارات تکراری گذشته را به زبان می‌آورد: "البته بنده نمی‌خواهم "سرنا را از سر گشادش بزنم" و کار را برعکس انجام دهم. چیزی که دنبالش هستیم این است که به یک توافق برسیم. چنانچه توافقی حاصل شود که من مطمئن شوم ایران دستش به سلاح هسته‌ای نمی‌رسد و جهان و افکار عمومی را نیز راضی کند، آن وقت نوبت به جلب نظر کنگره می‌رسد. در این زمینه گمان می‌کنم استدلال خوبی جهت ارائه به کنگره داشته باشیم. استدلال این است که این راه، بهترین راه برای ممانعت از هسته‌ای شدن ایران است. این راه، بی‌شک از هر گزینه جایگزینی که اقدام نظامی را نیز شامل می‌شود، مؤثرتر خواهد بود."

کنفرانس مطبوعاتی اوباما درباره ایران

 

رئیس‌جمهور آمریکا در آخرین بخش سخنانش درباره ایران هم، موضع دیکته‌شده از سوی رژیم صهیونیستی را بازگو می‌کند: "لازمه این کار، رسیدن به یک توافق "خوب" است. بارها در اظهارنظرهایم گفته‌ام که ترجیح می‌دهم به توافقی نرسیم تا این‌که یک توافق "بد" داشته باشیم. چراکه نمی‌خواهیم تحریم‌ها را برداشته و به ایران مشروعیت دهیم و در عین‌حال ساز و کار درستی جهت اطمینان از عدم سر باز زدن ایران از آن توافق بد و تولید سلاح هسته‌ای در دست نداشته باشیم."

 

با نزدیک‌تر شدن پایان مهلت دو طرف برای رسیدن به توافق نهایی هسته‌ای، باید دید آیا طی هفته‌های گذشته این روند حاشیه‌سازی و طفره رفتن از موضوع اصلی ادامه پیدا خواهد کرد و یا ایران و 5+1 و به خصوص آمریکا می‌توانند در فضایی سازنده مذاکرات را به پایان برسانند و به توافق برسند که از یک سو حقوق اساسی ملت ایران را به رسمیت بشناسد و از سوی دیگر، کنگره به بهانه‌های مختلف اقدام به وتوی آن نکند.

 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:اوباما , مصاحبه ,رئیس جمهور ,آمریکا ,ایران , گز سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

 


رئیس‌جمهور آمریکا در نامه‌ای به کنگره، قانون وضعیت اضطراری ایران را به مدت یکسال دیگر تمدید کرد.
به گزارش سپیدار خبر، از فارس رئیس‌جمهور آمریکا در نامه‌ای به کنگره، قانون وضعیت اضطراری ایران را به مدت یکسال دیگر تمدید کرد.
 
وی در این نامه نوشته که روابط با ایران هنوز به حالت عادی بازنگشته است.
 
قانون وضعیت اضطراری در قبال ایران در ماه مارس 1995 وضع شد و طبق مفاد آن بعد از یک سال خود به خود منقضی می‌شود مگر اینکه 90 روز پیش از تاریخ انقضای یکساله، رئیس جمهور آمریکا در نامه‌ای به کنگره از تمدید آن خبر بدهد.
 
قانون وضعیت اضطراری در قبال ایران در 19 سال گذشته به طور متناوب تمدید شده است اما این اولین تمدید آن بعد از حصول توافق موقت هسته ای در ژنو است.
 
رییس جمهوری آمریکا در این نامه آورده اگر چه این اولین بار در یک دهه گذشته است که توافق ژنو عقب‌نشینی در بخش‌های کلیدی برنامه هسته‌ای ایران را ممکن کرده است اما از آنجایی که برخی اقدامات و سیاست‌های دولت ایران با منافع آمریکا در منطقه مخالف است و برای امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا تهدیدی غیر متعارف و جدی است، وضعیت اضطراری در قبال ایران و تحریم های جامع علیه این کشور ادامه خواهد یافت.
 
«قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین المللی» در سال ١٩٧٧ به تصویب کنگره و امضای رئیس جمهوری وقت آمریکا رسید و براساس آن، به رئیس جمهوری اجازه داده شده است تا با اعلام وضعیت اضطراری ملی در واکنش به تهدید غیرمتعارف و فوق العاده نسبت به امنیت ایالات متحده از سوی منبع خارجی روابط تجاری آمریکا با آن منبع را تنظیم کند و فرمان وضعیت اضطراری ملی در ارتباط با ایران در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون صادر شد.
 
 
"منبع تهدید" مورد اشاره در این قانون می‌تواند کلا در خارج از خاک آمریکا، واقع شده باشد یا بخشی از آن داخل خاک آمریکا و بخشی دیگر خارج از آمریکا واقع شده باشد. اجازه "تنظیم" روابط تجاری از جمله شامل توقف معاملات، مسدود کردن دارایی‌ها و در صورت حمله نظامی به خاک آمریکا، ضبط اموال طرف متخاصم است.
 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:اوباما , ایران , آمریکا,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

 واقع گرایی یا عملگرایی؛


اوباما همچنین سعی دارد از طریق گفتمان و روش سخنرانی رنگ واقع گرایی را به رویکردهای خود بدهد، اما واقعیت این است که واقع گرایی در سیاست خارجی آمریکا وجود ندارد. این را از سیاست‌های فرماندهی در سایه در لیبی و حمایت مستمر از مخالفان سوریه و تحریم‌های غیر کارآمد بر ضد روسیه به جای اتخاذ سیاست‌های مفید نیز می توان مشاهده کرد.
مصیبتی به نام اوباما در سیاست خارجی آمریکا/ وقتی حرف اوباما دیگر خریدار ندارد/اماده انتشارگروه بین‌الملل لوکسترین ها - از مشرق در مرحله اخیر ارزیابی‌‌ها در مورد سیاست‌های دولت باراک اوباما رئیس جمهور این کشور و اظهارات متناقضی که از سوی مقامات آمریکا در مورد مسایل مختلف مطرح می‌شود و هیچ تاثیری نیز در عرصه میدانی تحولات ندارد، نشان می‌دهد که سیاست خارجی دولت اوباما هیچ راهبرد فراگیر مشخصی ندارد، این موضوع باعث انتقاد بسیاری شده و سیاست دولت آمریکا بویژه در امور تحولات خاورمیانه و درگیری موجود در آن را تا حد زیادی پیچیده و مبهم کرده است. در این راستا تصمیماتی گرفته شده که به صورت کلی نشان از عقب‌نشینی و کاستن از نقش فرماندهی جهانی آمریکا دارد که در دهه‌های اخیر به آن می‌بالید. 

محافل آمریکایی سوال‌های عدیده‌ای را در مورد میزان واقع‌گرایی سیاست خارجی اوباما مطرح می کنند و می‌پرسند که آیا آمریکا واقعا به دنبال تامین نقش جهانی خود است، هدفی که بعد از جنگ سرد به ویترین اصلی رویکردهای ملی این کشور تبدیل شده بود.

پاسخ به این  سوالات را می‌توان در مقاله‌ای بررسی کرد که مجله نشنال اینترست به قلم پل ساندرز در شماره اخیر خود منتشر کرده است، این مقاله با عنوان "باراک اوباما واقع گرا نیست"، به بررسی دلیل رد این ادعا در واقع گرایی وی در سیاست‌سازی های خارجی می‌پردازد و عدم واقع گرایی وی را از این طریق اثبات می‌کند. این مقاله تاکید می‌کند که سیاست خارجی آمریکا باید مبتنی بر رویکردهای واقعی باشد، این نویسنده آمریکایی همچنین تحلیلی از دیدگاه‌های آینده و پیامدهای سیاست خارجی دولت اوباما بر اوضاع منطقه و جهان را نیز آورده است. 
 
مصیبتی به نام اوباما در سیاست خارجی آمریکا/ وقتی حرف اوباما دیگر خریدار ندارد/اماده انتشار
 
آیا اوباما واقع گراست

مخالفان و موافقان اوباما عادت داشتند تا همین اواخر سیاست‌های وی را در مسایل مختلف واقع گرایانه معرفی کنند، البته کاخ سفید این دیدگاه را برای همه جا انداخته بود، این کاری است که همه روسای جمهور آمریکا به دنبال ایجا آن بودند و سعی داشتند سیاست‌های داخلی و خارجی خود را مبتنی بر واقعیت نشان دهند.

اما اوباما در سخنرانی خود در می سال 2014 در وست پوینت نشان داد که از سیاست‌های واقع گرایانه خود فاصله گرفته است، وی گفت که بر اساس آن چه افرادی که خود را واقع‌گرا می‌خوانند، مبارزات در سوریه و اوکراین و آفریقای مرکزی و راه حل آن‌ها مربوط به ما نمی‌شود. این اعلام اوباما مبتنی بر واقع گرایی نیست، دو سوال بسیار مهم را ایجاد کرده است، اول اینکه چرا اوباما و مشاوران وی پیشتر تصور می‌کردند که سیاست‌ها و دیدگاه‌های آن‌ها واقعی بوده؟ و دوم اینکه چه چیز باعث تغییر افکار آنها شده است؟

در پاسخ به این سوالات باید به نقش مشاوران اوباما و تیم ریاست جمهوری وی در واقع گرا نشان دادن اوباما اشاره کرد، این موضوع رویکرد فکری و سیاسی ظاهری را نشان می‌دهد که به دنبال ایجاد ملتی در داخل آمریکاست، این روند به دولت آمریکا کمک می‌کند تا از دخالت‌های غیر قابل توجیه در مشکلات بین‌المللی پیچیده که ممکن است مدت‌های طولانی ادامه داشته باشد، دوری کند، بویژه اینکه دولت جرج بوش مشکلات عدیده‌ای را برای این کشور باقی گذاشته و دولت اوباما باید به دنبال رهایی از این مشکلات باشد. 

مصیبتی به نام اوباما در سیاست خارجی آمریکا/ وقتی حرف اوباما دیگر خریدار ندارد/اماده انتشار
 
در همین راستا اوباما متمایل به خروج از عراق بود و می‌خواست رویکرد خود را به سمت آسیا تغییر دهد و آن را جایگزین خاورمیانه کند. به اعتقاد وی شرق آسیا مهم‌تر از ناحیه استراتژیک خاورمیانه است. وی همچنین تصمیم گرفت از افغانستان نیز خارج شود، استدلال اوباما این بود که آمریکا تمام تلاش خود را در این کشور انجام داده و همچنان به دنبال آن است که از ورود به درگیر‌ی‌های بیشتر در خاورمیانه دوری کند و با ایران وارد مذاکره شود، این دولت از کنگره به عنوان اهرمی برای دور نگه داشتن خود از تحولات سوریه استفاده کرد. این رویکردها با استقبال افکار عمومی آمریکا همراه بود، چرا که جنگ‌های جرج بوش سختی‌های زیاد برای ملت آمریکا درست کرده بود. 

ابهام در سیاست‌های اوباما به این علت است که وی عوامل مستقیم اعلام آمادگی خود برای استفاده از قدرت در لیبی را اعلام نکرد، این در حالی است که وی از حمله نظامی به سوریه خودداری کرد، این در حالی بود که واشنگتن اعلام کرد دمشق خطوط قرمز اعلام شده از سوی اوباما را نادیده گرفته است.  

در موضوع پیوستن شبه جزیره کریمه به روسیه نیز همین اتفاق افتاد و وی بعد از اینکه مواضع و سخنان شدید اللحنی در این رابطه داشت، واکنشی بسیار ضعیف از خود نشان داد و هرگز اعلام نکرد که دولتش چه موقع دست به استفاده از زور خواهد برد.

مصیبتی به نام اوباما در سیاست خارجی آمریکا/ وقتی حرف اوباما دیگر خریدار ندارد/اماده انتشار
بهانه تعهد به معیارهای بین‌المللی 


عده‌ای اعتقاد دارند که اوباما در طول مدت طولانی از سوی منتقدان و مدافعان خود به استفاده از سیاست‌های عمل گرایانه مشهور بود. اما واقع گرایی بسیار مهم‌تر از عمل گرایی، اشتباه بین این دو مفهوم یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که در بررسی سیاست خارجی آمریکا وجود دارد. به همین علت است که می‌توان گفت اوباما معمولا واقع‌گرا نیست، چرا که سیاست‌های وی با عمل‌گرایی آغاز و پایان می‌یابد. 

پل ساندرز کارشناس روابط بین‌الملل معتقد است که اوباما به تکیه بر معیارهای بین المللی اعتماد مفرط دارد، وی کمتر سعی می‌کند از زور و مرزهای آن استفاده کند و کمترین اهتمام را به این برگه در سیاست خارجه می‌دهد. وی همچنین تاکید می‌کند که دولت وی هیچ راهبرد بین‌المللی ندارد. 

اوباما تلاش زیادی می‌کند تا قرن بیست و یکم را به قرن نوزدهم تشبیه کند تا علاقه مفرط خود به قواعد بین‌المللی و معیارهای جهانی را نشان دهد. این در حالی است که محیط بین‌الملل در هرج و مرج قرار دارد و هیچ قدرت برتری در دنیا وجود ندارد و آمریکا نیز اراده واقعی ندارد که بتواند این نقش را به نفع خود مصادره کند. وی می‌گوید که قواعد و معیارهای بین‌المللی در دو قرن گذشته توسعه پیدا کرده‌اند و آمریکا و اتحادیه اروپا و برخی از موسسات سازمان ملل سعی کردند آن‌ها را بازتعریف کرده و تمامیت ارضی دولت‌ها را تضعیف کنند و استفاده از قدرت را در واکنش به اشتباهات مختلف مشروع جلوه دهند. 

ساندرز می‌گوید که این نهایت سادگی است که انتظار داشته باشیم کشورهای دیگر از جمله روسیه و چین به قواعد و معیارهای بین‌المللی که آمریکا آن‌ها را کافی نمی‌داند و به دنبال تعدیل آنهاست، احترام بگذارند. از دیدگاه پکن و مسکو، واشنگتن همواره قوانین بین‌المللی را که مدعی محافظت از آنهاست، نقض می‌کند. قواعد و معیارهای بین المللی مفهومی نیستند و می‌توان آنها را به روش‌های متناقض تشریح کرد، به همین علت می‌توان استدلال‌ها و دیدگاه هایی متناقض را درباره یک موضوع قانونی مطرح کرد. 

معنای مطلب فوق این نیست که نقش قوانین و معیارهای بین‌الملل بعد از پایان جنگ سرد نادیده گرفته شده، چرا که این مبانی تاثیر مهمی در تقویت قدرت آمریکا و توانمندی‌های این کشور در دفاع از منافع خود داشته است. آمریکا از طریق همین معیارها بود که در جنگ سرد بر شوروی سابق غلبه پیدا کرد، از همین رو تلاش برای ایجاد تغییر در رویکردهای زیر خطری فعلی برای ثبات جامعه جهانی است که به نفع رقابت‌های این کشور و رقبای خود در حال گذار بود. این موضوع را همه واقع‌گرایان متوجه می‌شوند، اما اوباما آن را نمی‌داند. 

نشانه‌های عدم واقع‌بینی در سیاست خارجی اوباما 

برخی رویکردها و شاخص‌ها نشان می‌دهد که دولت اوباما در سیاست خارجی خود از واقع بینی برخوردار نیست، این شاخص‌ها عبارتند از: 

اول: فقدان راهبرد کامل در سیاست خارجی: دولت اوباما برنامه راهبردی بین المللی و مشخصی ندارد، این رویکرد از مهم‌ترین مبانی نقض واقع گرایی از سوی دولت اوباما است، شاید اوباما با پناه بردن به مبانی عمل‌گرایی در سیاست خارجه خود به دنبال رفع این نقیصه است، اما در صورت فقدان راهبردی فراگیر، حتی عمل گرایی نیز نمی‌تواند برای تحقق اهداف بزرگ به کار گرفته شود. 

اوباما همچنین سعی دارد از طریق گفتمان و روش سخنرانی رنگ واقع گرایی را به رویکردهای خود بدهد، اما واقعیت این است که واقع گرایی در سیاست خارجی آمریکا وجود ندارد. این را از سیاست‌های فرماندهی در سایه در لیبی و حمایت مستمر از مخالفان سوریه و تحریم‌های غیر کارآمد بر ضد روسیه به جای اتخاذ سیاست‌های مفید نیز می توان مشاهده کرد. 

مصیبتی به نام اوباما در سیاست خارجی آمریکا/ وقتی حرف اوباما دیگر خریدار ندارد/اماده انتشار
 
دوم: کنار گذاشتن توان نظامی: نویسنده تاکید می‌کند که طبیعی است که بعد از جنگ در عراق و افغانستان دولت آمریکا به ریاست اوباما بر قدرت نظامی به عنوان یکی از ساختارهای اساسی سیاست خارجی آمریکا تکیه نکند، اما بر خلاف انتظار برخی تحلیلگران، رئیس جمهور این کشور گزینه نظامی را به صورت بی‌سابقه ای از جنگ دوم جهانی تاکنون از میز گزینه‌های آمریکا برداشته بود. 

سخنان وی در بروکسل بیشترین نشان از غافلگیر شدن او نسبت به تحولات جهانی داشت، وی گفت:نمی‌توان در برابر روسیه با افزایش قدرت نظامی به بازدارندگی رسید. ساندرز این سخن را به عنوان کنار گذاشتن ناگهانی مبانی تاسیس سیاست خارجی آمریکا در هفت دهه اخیر یعنی استفاده از زور و خشونت و قدرت نظامی می‌داند. 

اوباما همچنین گفت: کمتر پیش می‌آید که استفاده از قدرت نظامی پاسخ‌های مشخصی را بدهد، استدلال این رویکرد را نیز می‌توان در شبه جزیره کریمه و نحوه تعامل اوباما با این موضوع مشاهده کرد، این در حالی بود که این حادثه به پیروزی روسیه در پیوند دادن شبه جزیره کریمه به خاک خود منجر شد و آمریکا اقدامات قابل توجهی در این خصوص انجام نداد. 

سوم: عمل گرایی افراطی: تکیه آمریکا بر استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در مبارزه با تروریسم یکی از رویکردهای واضح این ایده و نتیجه مستقیم عمل‌گرایی افراطی در سیاست‌های اوباما است. حمله هواپیماهای بدون سرنشین مشکلات زیادی را برای آمریکا از جمله در واکنش منفی ساکنان کشورهای مختلف و ایجاد معیارهای ناخواسته برای دیگران که این هواپپماها را در اختیار دارند، به دنبال خواهد داشت.این روند باعث می‌شود تا دیگران نیز در این عرصه رقابت وسیعی را آغاز کنند، این در حالی است که هیچ شاخص دقیقی برای موفقیت این روند نیز وجود ندارد. 

فقدان راهبرد مشخص و تمرکز بر روی عمل‌گرایی باعث کاهش نفوذ آمریکا در منطقه شده و این موضوع از طریق استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین قابل مشاهده است. این روند یک عقب‌نشینی از منطقه به شمار می‌رود. 

مصیبتی به نام اوباما در سیاست خارجی آمریکا/ وقتی حرف اوباما دیگر خریدار ندارد/اماده انتشار
 
چهارم: کنار گذاشتن اقدامات عملی و پناه بردن به سخنرانی: پل ساندرز همچنین از اظهارات اوباما در مورد برخی مسایل و عدم قدرت وی در اقناع مخاطبان انتقاد کرد و گفت که وی اعتبار خود را از دست داده است. به عنوان مثال در موضوع سوریه اوباما چطور از موضوع برکناری بشار اسد حرف می‌زد، اما هیچ اقدام عملی برای برکناری وی نتوانست انجام دهد؟ در مورد پیوستن شبه جزیره کریمه به روسیه نیز همین اتفاق افتاد و اینکه وی این اقدام را غیر قابل قبول خوانده بود، هیچ تاثیری در این روند ایجاد نکرد. اعتماد به نفس زیادی و عدم توجه به عواقب شکست‌ها و اظهارات غیر مسئولانه پی در پی دیگر هیچ جایگاهی در سیاست خارجی واقع گرایانه ندارد.

اقدامات دولت اوباما برای مقابله با چالش‌های امنیتی نیز تنها تا جایی کار می‌کند که از انتقادات شدید داخلی در امان باشد و بتواند فشارها بر دولت خود برای مداخله در امور جهانی را کاهش دهد. 

ساندرز در پایان مقاله خود آثار سیاست خارجی دولت اوباما بر جایگاه و نقش جهانی آمریکا را تشریح و تاکید می‌کند که با وجود دوری دولت اوباما از وقوع مصیبت در سیاست خارجی در کوتاه مدت، اما وی دچار اشتباهات بسیار پر هزینه‌ای شده است، اشتباهاتی که احتمالا تاثیرات آن در بلند مدت دامن آمریکا را خواهد گرفت، این اتفاق بویژه در مورد روسیه و چین و نقش آن‌ها در تسریع اقدامات خطرناک در جامعه جهانی بر ضد آمریکا و هم‌پیمانان آن قابل مشاهده است. این موضوع چالشی جهانی برای ادعای سردمداری آمریکا در جهان است و می‌تواند در بلند مدت اقتصاد آمریکا را نیز با تهدیدات جدی مواجه کند. این موضوع احتمال بروز جنگ‌ها و درگیری‌ها را افزایش می‌دهد. به همین علت است که پل ساندرز معتقد است که سیاست‌های اوباما واقع گرایانه نیست و این موضوع مصیبتی برای سیاست خارجی آمریکا به شمار می‌رود.
 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 7 آبان 1393برچسب:مصیبت ,اوباما ,سیاست , خارجی,امریکا ,مشرق, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
آیا جنگ گزینه "آخر" بود؟

 

نگاهی به برخی عوامل و دلایل نشان می ‌دهد که آمریکا گزینه ‌های بسیار راحت ‌تر و آسان‌ تری برای مقابله با این گروه تروریستی تکفیری دارد که با استفاده از آنها علاوه بر از بین این گروه، کمترین آسیب ‌های جانی و خسارت ‌های مادی و هزینه‌ ها را در این راه متحمل خواهد شد.
راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه
گروه بین‌الملل لوکسترین ها از مشرق - بی ‌شک این روزها مهمترین و جنجالی ‌ترین خبری که عرصه بین المللی و افکار عمومی جهان را درگیر خود کرده، تشکیل ائتلافی بین المللی برای مبارزه با گروه تروریستی تکفیری «داعش» در عراق و سوریه آن هم به رهبری آمریکاست که دست داشتن واشنگتن در شکل گیری آن و سپس حمایت مالی و نظامی و تبلیغاتی و سیاسی از این گروه تروریستی تکفیری بر هیچ کس پوشیده نیست.

مطلب ذیل تلاش ندارد تا به اثبات شکل گیری «داعش» به دست آمریکا، غرب و شیوخ عرب خلیج فارس و هم چنین برخی از کشورهای منطقه مانند ترکیه بپردازد، بلکه قصد دارد به این سوال پاسخ دهد، حال که آمریکا مدعی مبارزه با این گروه و از بین بردن آن شده و در این راه ائتلافی بین المللی متشکل از چندین کشور تشکیل داده، «آیا گزینه‌ ای غیر از جنگ و اقدام نظامی» برای مقابله با داعش و از بین بردن آن پیش رو ندارد؟

نگاهی به برخی عوامل و دلایل نشان می ‌دهد که آمریکا گزینه ‌های بسیار راحت ‌تر و آسان‌ تری برای مقابله با این گروه تروریستی تکفیری دارد که با استفاده از آنها علاوه بر از بین این گروه، کمترین آسیب ‌های جانی و خسارت ‌های مادی و هزینه‌ ها را در این راه متحمل خواهد شد. در ادامه به مهمترین این عوامل اشاره خواهد شد.

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

قطع خرید نفت و گاز مسروقه داعش

یکی از مهمترین وجوه تمایز گروه تروریستی تکفیری داعش با دیگر گروه‌ های تروریستی که نه تنها در عرصه منطقه‌ که در عرصه بین المللی پای به عرصه گذاشتند، استقلال مالی این گروه است.

در حالی ‌که گروه‌های تروریستی دیگر مانند «جبهه النصره»، «جیش الاسلام»، «جبهه اسلامی»، «ارتش آزاد» و صدها گروه تروریستی دیگر فعال در سوریه و عراق به نحوی از لحاظ مالی که مهمترین بُعد ادامه بقای یک گروه مسلح تروریستی شمرده می‌شود، به نحوی وابسته به طرف‌های داخلی یا خارجی مانند معارضان سوری یا عربستان سعودی یا قطر یا کشورهای غربی و آمریکا هستند، «داعش» تنها گروه تروریستی به شمار می‌آید که از بعد مالی گروهی خودکفا و مستقل است و مهمترین دلیل این خودکفایی را باید در تسلط آن بر چاه‌های نفت مناطق شرقی سوریه و مناطق غربی و شمالی عراق و بهره برداری از آنها و فروش نفت و گاز این چاه‌ها ملاحظه کرد،‌ به گونه‌ای که با وجود فروش این منابع انرژی به بهایی بسیار پایین‌تر از قیمت جهانی آن (بشکه‌ای 12 دلار در مقایسه با قیمت جهانی این فرآورده که به طور میانگین معادل 105 دلار است) باز توانسته منابع درآمدی کلان، مطمئن و مستقلی برای خود ایجاد کند که آن را از حامیان مالیش مانند قطر و عربستان و آمریکا بی‌نیاز کند.

این توضیحات به این جهت داده شد، تا تاکید شود، اگر آمریکای مدعی مبارزه با داعش واقعا در نیت خود صادق بود، به جای اندیشیدن به اقدام نظامی و تشکیل ائتلافی برای آن و تدارک دیدن برای این اقدام تنها کافی است منابع خرید و فروش نفت داعش را خشک کند.

ترکیه از جمله کشورهایی است که خریدار این نفت و بازاریاب آن در کشورهای اروپایی است و برکسی پوشیده نیست که آنکارا تا چه اندازه تابع و فرمانبر ناتو و غرب و آمریکاست. سوال این است که آیا آمریکا در این امر نمی‌ تواند، بر آنکارا فشار بیاورد و خواهان عدم خرید نفت داعش شود. چرا کشورهای مدعی مبارزه با داعش مهم ترین خریدار نفت این گروه تروریستی تکفیری هستند، آیا با عدم خرید نفت داعش حتی اگر ترکیه تن به خواسته آمریکا ندهد و به خرید نفت داعش ادامه دهد، ترکیه را با بحران مواجه نخواهند کرد،آیا با عدم خرید نفت داعش منابع مالی این گروه خشک نمی ‌شود و این گروه تضعیف نخواهد شد، تا حتی اگر نیاز به اقدام نظامی علیه آن باشد، این اقدام گسترده و وسیع و هزینه ‌بر نباشد.

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

بستن راه‌ های امدادرسانی و انتقال نیروی انسانی

کشورهای هم جوار عراق و سوریه به عنوان مهمترین کانون ‌های فعالیت گروه‌ تروریستی تکفیری داعش، مانند ترکیه و اردن مهمترین کانون‌های نقل و انتقال نیروی انسانی و ارسال کمک ‌های امدادی و نظامی و تسلیحاتی برای گروه تکفیری داعش در کشورهای عراق و سوریه شمرده می ‌شوند، به گونه‌ ای که حملات اخیر داعش به شهر «عین العرب» در ریف شمالی حلب که کُردهای سوریه از آن تحت عنوان «کوبانی» نام می ‌برند، با هدف تصرف آن، با تکیه بر کمک ‌های دولت ترکیه صورت می ‌گیرد. به گونه‌ ای که منابع محلی تاکید می‌ کنند که ترکیه پیش از آغاز حملات داعش علیه شهر عین العرب اقدام به دایر کردن بیمارستان‌ های میدانی در آن سوی مرزها و در خاک خود کرده تا پذیرای مجروحان این گروه تروریستی طی حملاتی باشد که علیه کُردها برای تصرف این شهر انجام می ‌دهند.

نمونه ملموس‌ تر این حمایت‌ ها را می ‌توان در حمله گروه‌ های تروریستی تکفیری از جمله گروه ‌های چچنی در حمله به ریف لاذقیه در شمال غربی سوریه طی ماه مارس گذشته است که دخالت ترکیه در این امر و قرار دادن مرزهایش برای تردد تروریست‌ ها و نقل و انتقال تجهیزات و تسلیحات نظامی مورد نیازشان بر کسی پوشیده نیست.

سوال این است که آیا واداشتن ترکیه به بستن مرزهایش به روی عناصر تروریستی و ممانعت از استفاده از مرزهایش برای نقل و انتقال تجهیزات و تسلیحات نظامی این گروه ‌ها و از جمله داعش نمی‌ تواند، این گروه تروریستی تکفیری و دیگر گروه‌ های مشابه آن را در تنگنا و فشار قرار دهد و با قطع این کمک‌ ها و این راه ‌های ارتباطی و امداد و کمک رسانی موجب تضعیف آنها شود؟ آیا غیر از این است که آمریکا و غرب به ارسال این کمک‌ ها و تردد عناصر تروریستی از مرزهای ترکیه رضایت دارند؟

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

اطلاع از مراکز تجمع و مخفیگاه‌ های داعش

همانگونه که در ابتدای مطلب گفته شد، گروه تروریستی داعش و هم چنین دیگر گروه‌ های تروریستی فعال در عراق و سوریه به طور خاص و سراسر منطقه دست پرورده آمریکا و غرب و کشورهایی مانند عربستان سعودی و قطر و ترکیه هستند، سوالی که در اینجا مطرح می ‌شود، این است که آیا ممکن است، طرف ‌هایی که گروهی را تشکیل می ‌دهند، از برنامه‌ ها و نقشه‌ های آن یا مراکز تجمع و استقرار آن بی‌ اطلاع باشند؟

اطلاع از مراکز تجمع و استقرار و برنامه ‌های آتی یک گروه مسلح تروریستی مانند داعش هدف گیری آن را بسیار آسان می ‌کند و میزان خطا در این حملات را به پایین ‌ترین حد ممکن می ‌رساند.
در چنین شرایطی آیا واقعا نیازی به تشکیل ائتلافی بین المللی عریض و طویلی متشکل از ده‌ ها کشور برای مقابله با گروه تروریستی تکفیری داعش وجود دارد؟ ائتلافی که مهمترین و بزرگ‌ ترین اعضای تشکیل دهنده آن را همان کشورهایی تشکیل می ‌دهند که به وجود آورنده این گروه تکفیری و مهمترین حامی مالی و نظامی آن بوده ‌اند.

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

عدم جدیت در مقابله با تروریسم

«عدم جدیت» در مقابله با تروریسم مهمترین ویژگی ائتلاف بین المللی است که توسط آمریکا تشکیل شده است. آمریکا در حالی ندای مبارزه با گروه تروریستی تکفیری داعش را سر داد و پس از آن هواپیماهای بدون سرنشین خود را با هدف مبارزه با این گروه در آسمان عراق به پرواز درآورد که تاکنون این حملات نتیجه قابل ملاحظه‌ ای نداشته‌ اند یا هرگز شنیده نشده که این هواپیماها در حملات خود فلان سرکرده داعش را هدف قرار داده و به هلاکت رسانده‌ اند.

سوال این است که چگونه دستگاه‌ های اطلاعاتی و جاسوسی غرب و سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا پس از بریده شدن سر خبرنگار آمریکایی ظرف 24 ساعت تمام مشخصات و بیوگرافی و فعالیت‌ های این عامل قتل را استخراج کرد و در اختیار رسانه ‌ها قرار داد، در حالی‌ که از یافتن نام و نشان و محل تمرکز و تجمع و استقرار سرکردگان آنها ناتوان و عاجز است؟
 آیا می ‌توان چنین تناقض و تعارضی را پذیرفت؟

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

تحریم کشورهای حامی داعش و گروه‌ های تروریستی

آمریکا و غرب سال‌ هاست به اتهامات واهی ایران را به حمایت از تروریسم متهم می ‌کنند و یا نظام سوریه را به اتهام دفاع از خود و مردمش در برابرگروه‌ های تروریستی متهم و سپس اقدام به تحریم این دو کشور کرده‌ و شورای امنیت سازمان ملل را واداشته‌ اند تا قطعنامه‌ هایی علیه تهران و دمشق صادر کند، در چنین شرایطی آیا برای کشوری چون آمریکا یا فرانسه یا انگلیس بسیار سخت است که کشورهای حامی تروریسم را تحریم کنند یا شورای امنیت را وادار به صدور قطعنامه‌ هایی علیه کشورهای حامی تروریسم از جمله داعش کند؟ 

آیا تحریم داعش و یا تحریم کشورهای حامی آن و ارائه دهنده کمک های مالی و نظامی به آن موجب تضعیف داعش و تروریسم در منطقه نخواهد شد؟
 آیا عدم دست زدن به چنین اقدامی را نباید همراهی با داعش و حامیان آن دانست و تشکیل ائتلافی بین المللی برای مبارزه با آن را دروغی بیش ندانست؟

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

مبارزه تبلیغاتی، روانی و رسانه ‌ای

یکی از مهم ترین و کم هزینه‌ ترین راه‌های مبارزه با داعش و دیگر گروه‌ های تروریستی در منطقه استفاده از جنگ رسانه ‌ای و تبلیغاتی  و روانی است، آن هم در قرن بیست و یک که ارتباطات و رسانه‌ ها از جمله اینترنت و صفحات و پایگاه‌ های اینترنتی در آن حرف اول را می ‌زنند و استفاد از جنگ افزارها به امری سنتی و قدیمی تبدیل شده است.

در این شرایط سوال این است که آمریکا بهتر آن نبود که به جای تشکیل ائتلافی بین المللی برای مقابله با داعش تنها به جنگ رسانه‌ ای، روانی و تبلیغاتی با این گروه دست می‌ زد؟ آیا غرب و کشورهای حامی داعش در منطقه به جای تشکیل ائتلافی برای مبارزه با داعش سایت‌های تبلیغاتی و جذب نیروی این گروه را مسدود می ‌کردند؟ آیا چنین اقدامی کم هزینه ‌تر و سودمند تر از تشکیل این ائتلاف نبود؟ آیا داعش به این طریق تضعیف نمی ‌شد تا غلبه بر آن بیش از پیش تسهیل شود؟ چرا آمریکا و غرب صفحات فیس بوک و توئیتر مقاومت اسلامی در لبنان و «حزب الله» را مسدود می‌ کند تا دسترسی کاربرانش به آن را با دشواری مواجه و یا غیر ممکن کند، اما در قبال داعش چنین راهبردی پیش نمی ‌گیرد؟

راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

عدم کمک به دولت عراق و اجرای توافقنامه امنیتی

اگر آنگونه که آمریکا در ادعای خود مبنی بر مبارزه با گروه تروریستی تکفیری داعش و تروریسم در منطقه صادق است، چرا توافقنامه امنیتی خود با عراق را هنگام آغاز حملات داعش به استان نینوا و تصرف شهر موصل و ادامه حملات این گروه تروریستی تکفیری به دیگر مناطق عراق که با ارتکاب کشتارها و جنایات بی‌ شمار و تکان دهنده همراه بود، به اجرا نگذاشت و عراق مجبور شد، برای تامین نیازهای نظامی و تسلیحاتی خود رو به مسکو آورد؟ مگر این کمک‌ ها و یا اجرای بندهای توافقنامه امنیتی بغداد واشنگتن نمی ‌توانست در مبارزه با داعش و مقابله با حملات آن و نفوذش به مناطق و شهرهای عراق و ممانعت از ارتکاب قتل عام ‌ها و کشتارها فجیع علیه اهالی این مناطق از جمله اقلیت‌ های عراق سهیم باشد؟

چرا وقتی آمریکایی‌ها قول تربیت 50خلبان را به عراق دادند تنها دو خلبان را تربیت کردند؛ و یا اینکه چرا به جای به راه‌انداختن جنگ با هزینه‌های زیاد به تعهداتشان در برابر تحویل جنگنده‌هایF16 کوتاهی کردند؟


راهکارهایی که آمریکا می‌تواند به جای جنگ علیه

نتیجه گیری

بی ‌شک راه‌های بسیار دیگری وجود دارد که با کمترین هزینه و آسان‌ ترین راه می‌ تواند، به مقابله با گروه تروریستی تکفیری داعش بپردازد و همین چند مورد که در سطور بالا به آنها اشاره شد، کافی است تا اهداف و نیات واقعی آمریکا و هم پیمانان غربی و منطقه ‌ایش از تشکیل این ائتلاف بین المللی و لشکر کشی مجدد به منطقه را ثابت کند، اهداف و نیاتی که بر هیچ کس پوشیده نیست و رسانه‌ ها به طور کامل به آن پرداخته و درباره آن شفاف سازی کرده‌ اند و اشاره به آنها در اینجا تنها موجب اطاله کلام خواهد شد. 

 
 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 2 مهر 1393برچسب:جنگ,مبارزه,داعش,مشرق,آمریکا,حمله,اوباما,نفت,تحریم ,ترکیه,کرد,ابوبکر البغدادی,لوکسترین ها,خلیج فارس, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد